زني كه مدعي بود دخترش توسط پدر سنگدل خانواده مورد تجاوز قرار گرفته، درخواست طلاق خود را به دادگاه خانواده ارائه كرد.

به گزارش ايسنا، اين زن پس از حضور در دادگاه به قاضي گفت: حدود 9 ماه قبل به يك ماموريت كاري رفته بودم و در اين مدت دختر 10 ساله‌ام در خانه با پدرش تنها بود. پس از اين ماموريت به مرور زمان متوجه رفتارهاي غيرعادي دخترم شدم. اين رفتارهاي غيرعادي تا آنجا ادامه داشت كه مشاور مدرسه او نيز از آنها آگاه و من را نيز در جريان گذاشت.

4 نگهبان مجتمعی مسکونی با تهدید چاقو زن و شوهر جوانی را گروگان گرفتند تا نقشه شوم خود را عملی کنند.
 
به گزارش همشهری، 4 روز پیش زوج جوانی وحشت‌زده نزد پلیس شهر پیشوا رفتند و پرده از حادثه‌ای که برایشان رخ داده بود برداشتند. در این میان زن جوان به مأموران گفت: مدتی قبل من و همسرم با پول‌هایی که پس‌انداز کرده بودیم تصمیم گرفتیم در پیشوا آپارتمانی بخریم. اما پولمان آنقدری نبود که بتوانیم به‌صورت نقد خانه‌ای خریداری کنیم. برای همین وقتی تبلیغات پیش‌فروش آپارتمانی را دیدیم به فکر پیش‌خرید افتادیم.

مقام‌های محلی ولایت کندز گفته است که يک ملای مسجد در ولایت کندز بر یک دختر ده ساله تجاوز کرده است.

فرمانده پولیس ولایت کندز گفته است که این دختر ده ساله نزد این ملا درس می خواند و این رویداد در مرکز شهر کندز در منطقۀ کوبهی رخ داده است.

پولیس کندز می افزاید که در پیوند با این رویداد این ملا بازداشت شده است.

زن هق هق میكرد و اشك میریخت . وقتی دلیل آن همه بیتابی و درد را پرسیدم. با نگاهی كه شادی فرسنگها از آن فاصله داشت گفت: «باورتان میشود كودك هفت ساله به جرم مزاحمت برای نوامیس محاكمه شود؟ پسرم ساسان زندگی ما را سیاه كرد. او بچه آدم نیست، بچه شیطان است. دیگر حاضر نیستم حتی یك روز او را نگه دارم. هیچ شباهتی با بچه های عادی ندارد. »و بعد كه آرامتر شد، تعریف كرد:

نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد، کیفرخواست را توضیح داد و درخواست صدور حکم علیه متهم کرد. مطابق اوراق پرونده اولین شکایت از این مرد 16 آبان سال 91 به ماموران کلانتری یوسف‌آباد داده‌ شد.

 خانواده دختربچه‌ای در این شکایت اعلام کردند مردی دخترشان را ربوده، به مکانی خلوت برده و مورد آزار جنسی قرار داده ‌است. این تنها شکایتی نبود که به دست پلیس رسید و ماموران متوجه ‌شدند دختران دیگری نیز قربانی تجاوز شده‌اند. اکثر این دختران در منطقه جغرافیایی خاصی ربوده شده بودند اما نکته‌ای که پرونده را پیچیده می‌کرد این بود که قربانیان با خودرو‌های مختلف به بیرون از شهر منتقل شده و مورد تجاوز قرار گرفته‌ بودند.

4 نگهبان مجتمع مسکونی با تهدید چاقو زن و شوهر جوانی را گروگان گرفتند تا نقشه شوم خود را عملی کنند.

4 روز پیش زوج جوانی وحشتزده نزد پلیس شهر پیشوا رفتند و پرده از حادثه‌ای که برایشان رخ داده بود برداشتند. در این میان زن جوان به مأموران گفت: مدتی قبل من و همسرم با پول‌هایی که پس انداز کرده بودیم تصمیم گرفتیم در پیشوا آپارتمانی بخریم. اما پولمان آنقدری نبود که بتوانیم به‌صورت نقد خانه‌ای خریداری کنیم.

برای همین وقتی تبلیغات پیش فروش آپارتمانی را دیدیم به فکر پیش خرید افتادیم. وی ادامه داد: با شماره تلفن آگهی تبلیغاتی تماس گرفتیم. مرد فروشنده آدرس مجتمع را در اختیار ما قرار داد و خواست به آنجا برویم و ملک را بازدید کنیم.

دو پسر که جوان 20 ساله ای را در خودروی پراید مورد آزار و اذیت قرار داده بودند، توسط شناسایی و دستگیر شدند.

در پی وصول پرونده با موضوع آزار و اذیت به شکایت فردی به هویت رامین 20 ساله علیه متهمان به هویت رضا 23 ساله و ساسان 23 ساله هر دو اهل و ساکن چهار محال بختیاری مبنی بر اینکه نامبردگان شاکی را سوار بر خودروی پراید کرده و به اطراف شهر جونقان برده و به زور او را مورد آزار و اذیت قرار دادند، مراتب در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان فاارسان قرار گرفت.

 شب گذشته مردی تبعه افغانستان به دلیل نامعلومی گردن همسر 20 ساله و کودک 2 ساله اش را در منزل مسکونی اش در شهرک شهید باهنر مشهد به شکل فجیعی برید و با شلوار خونی متواری شد.
 
فرار مرد افغان را که همسایه دیدند با برادر، زن مقتول تماس گرفته و ماجرا را برای او شرح دادند و برادر مقتول نیز با رسیدن به داخل خانه با جنازه غرق در خون و گردن کاملا بریده خواهر و خواهر زاده اش روبرو شد.

 مرد جوان وقتی متوجه ارتباط اینترنتی خواهرش با جوانی در فضای مجازی شد به قصد تنبیه، همراه دوستش مرد جوان را به بوستانی کشاند و دو نفری او را تا حد مرگ کتک زدند.
 
چند روز پیش مرد جوانی با حضور در شعبه پنجم دادسرای ناحیه 11 تهران از دو جوان به اتهام این که کتکش زده و قصد جانش را داشتند، شکایت کرد.

شاکی گفت: در فضای مجازی و سایت دوست یابی با چند نفر آشنا شده بودم، اما با هیچ کدام ملاقات نداشتم تا این که یک روز پیامی از دختری که عضو گروه مجازی بود، دریافت کردم که از من خواسته بود همدیگر را ملاقات کنیم....